به گزارش “راهبرد انرژی“، رویدادهای اخیر، به ویژه حمله هوایی اسرائیل به ایران در تاریخ ۱۳ ژوئن و آتشبس ناگهانی در خلیج فارس کمتر از دو هفته بعد، محدودیتهای نفوذ روسیه را در لحظات تحولات بزرگ آشکار کرده است.
دکتر پاول کی. بایف، محقق ارشد موسسه بینالمللی تحقیقات صلح اسلو، در گزارشی که از سوی بنیاد جیمزتاون منتشر شده است، باوردارد کرملین در مورد تمایل آمریکا برای مداخله قاطع در حمایت از اسرائیل دچار اشتباه محاسباتی شد و نیز نتوانست سرعت تنشزدایی تحمیل شده از سوی واشنگتن را از نظر دیپلماتیک و نظامی پیشبینی کند. این امر کاهش وزن روسیه به عنوان میانجی یا ضامن هرگونه توازن منطقهای را تایید میکند.
این کاهش نه تنها نتیجه محاسبات اشتباه در بحران ایران و اسرائیل است بلکه به ناتوانی مسکو در ارائه حمایت موثر از متحدان نیز مربوط میشود. مسکو با وجود همکاری استراتژیک با ایران و تامین صدها پهپاد از سوی ایران برای نبردهای روسیه در اوکراین، نتوانست از تهران در زمانی که مورد حمله مستقیم قرار گرفت، حمایت کند.
در سوریه نیز، معادلات حکمرانی شروع به تغییر کرد و هم زمان، نفوذ روسیه به نفع سایر قدرتهای منطقهای کاهش یافت. پایگاههای حمیمیم و طرطوس – نمادهای حضور نظامی روسیه – بیشتر به نمادهای نفوذ گذشتهای رو به زوال تبدیل شدند تا پایگاههایی دارای تاثیر در یک درگیری شدید.
حتی در عرصه نفت، روسیه دیگر ابتکار عمل را در دست ندارد. اوپک پلاس که مسکو مدتها از موازنه قدرت در آن سود میبرد، شاهد تغییر در پویایی خود بوده است. روسیه در مخالفت با تمایل عربستان سعودی برای افزایش تولید شکست خورد و قیمت نفت بار دیگر در بحبوحه بحران شدید بودجه به سطوح نامطلوبی برای مسکو کاهش یافت.
حتی اهرمهای نفوذ سنتی که روسیه به آنها متکی بود – مانند سازمانهای بینالمللی مثل بریکس و سازمان همکاری شانگهای – نتوانستند این کاهش نفوذ را جبران کنند. حمله اسرائیل به ایران علیرغم مشارکت تهران در این بلوکها که مسکو آنها را به عنوان جایگزینهایی برای نظم بینالمللی غرب به تصویر میکشد، رخ داد.
تحولات کنونی آشکارا نشان میدهد که توازن قدرت در خاورمیانه در حال تغییر است و مسکو توانایی کمتری برای تاثیرگذاری بر معادلات جدید دارد. مهمتر اینکه قدرتهای منطقهای شروع به درک این تحول کردهاند و بر این اساس عمل میکنند که روسیه دیگر طرفی نیست که بتواند معادلات سیاسی یا نظامی را در میدان تحمیل کند.