به گزارش “راهبرد انرژی“،پیچیدگی روابط ایران و آمریکا همواره بر اساس دوران، شرایط سیاسی، رقابت و منافع منطقه ای تعیین شده است. خصومت آمریکا و ایران نزدیک به نیم قرن است که ادامه دارد و امروز مرحله حاد دیگری را تجربه می کند.
در آغاز قرن نوزدهم، آمریکاییها واقعاً نمیدانستند ایران (ایران امروزی) در کجا قرار دارد و تماسها به واردات فرش ایرانی به آمریکا محدود میشد. با این حال، در اواسط قرن 19 وضعیت در حال تغییر بود.
در اوایل دهه 1920، اقتصاد ایران تقریباً به طور کامل به بریتانیا وابسته بود: در سال 1914، لندن مالک شرکت نفت انگلیس و ایران بود که نفت را از ایران استخراج و صادر می کرد و تنها 16 درصد از سود را به کشور باز می گرداند. در پایان سال 1921، مجلس (پارلمان) تصمیم به اعطای امتیاز نفت به ایالات متحده را تصویب کرد، اما واشنگتن در آن زمان علاقه ای به آن نداشت.
پتانسیل نفت ایران برای ایالات متحده حتی قبل از شروع جنگ جهانی دوم آشکار شد، اما واشنگتن تا دهه 1950 به دلیل نفوذ چشمگیر بریتانیای کبیر و اتحاد جماهیر شوروی، فرصت استفاده از آن را نداشت. در سال 1951، ایران به رهبری محمد مصدق، نخست وزیر، قانون ملی شدن صنعت نفت را به تصویب رساند: بریتانیای کبیر کنترل دارایی های ایران را از دست می دهد و ایالات متحده فرصت را از دست نمی دهد: در سال 1953، مصدق برکنار شد. در نتیجه کودتای تدارک دیده شده توسط سیا، و یک وفادار به واشنگتن، محمدرضا پهلوی به قدرت می رسد. در نتیجه، ایالات متحده بر 40 درصد صنعت نفت ایران تسلط پیدا می کند.
خصومت بین آمریکا و ایران بلافاصله پس از انقلاب اسلامی 1357 آغاز شد که در نتیجه شاه پهلوی به آمریکا رفت. ایران از یک کشور طرفدار آمریکا به شدت ضد آمریکایی می شود: آیت الله روح الله خمینی آمریکا را «شیطان بزرگ» اعلام کرد و قول داد که انقلاب اسلامی را به کشورهای همسایه منطقه گسترش دهد. پس از این، روابط ایران و ایالات متحده به سرعت رو به وخامت گذاشت.
درگیری بین ایران و آمریکا در اوایل دهه 2000 از مرحله حاد خود خارج شد. سپس واشنگتن به دخالت خود در سرنگونی مصدق اعتراف کرد و مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه آمریکا، سیاست قبلی در قبال ایران را «به اشتباه کوته فکرانه» خواند. روابط بین کشورها به لطف موافقتنامه های بن در مورد افغانستان که برای اسکان پناهندگان افغان و مبارزه با تروریسم کمک می کند تا حدودی تقویت شد.
در سال 2002، ایران بخشی از «محور اهریمنی» شد: رئیس جمهور آمریکا، جورج دبلیو بوش، سه کشور ایران، عراق و کره شمالی را اینگونه توصیف کرد. وی ایران را متهم کرد که روی ایجاد سلاح های کشتار جمعی (سلاح های هسته ای) و صدور تروریسم در منطقه کار می کند. تهران در واکنش به این اظهارات، تماس با واشنگتن را در چارچوب توافقات بن متوقف کرد. ایالات متحده نیز به نوبه خود به اعمال فشار بر ایران در رابطه با برنامه هسته ای اش ادامه می دهد. دور بعدی خصومت آمریکا و ایران، این بار بیش از 10 سال طول کشید.
سالهای 2013-2018 با تنشزدایی بین ایران و ایالات متحده همراه بود: حسن روحانی، رئیسجمهور ایران موفق شد با کاهش تحریمهای اقتصادی که بیشتر آنها توسط آمریکا اعمال شده بود، به عنوان بخشی از برنامه جامع اقدام مشترک یا توافق هستهای ایران موافقت کند. با این حال، توافق کنترل برنامه هسته ای ایران چندان دوام نیاورد: تنها سه سال پس از انعقاد آن، در سال 2018، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا به طور یکجانبه از آن خارج شد و آن را «بدترین توافق تاریخ» خواند. همزمان، آمریکا کمپین فشار حداکثری اقتصادی بر ایران را به راه انداخته است. تلاش برای بازگشت به توافق هسته ای در سال 2021 ناموفق بود.
امروزه روابط بین آمریکا و ایران با بی اعتمادی، ارتباطات محدود، سرزنش ها و اتهامات متقابل مشخص می شود. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توسط واشنگتن به عنوان یک سازمان تروریستی بین المللی شناخته شده است، ایران به توسعه برنامه هسته ای خود ادامه می دهد و امکان توافق بر سر کاهش تحریم ها وجود ندارد. تهران همچنان آمریکا را مسوول هرج و مرج و بی نظمی در خاورمیانه، به ویژه پس از حملات به اهدافی در یمن، سوریه و عراق می داند. واشنگتن نیز به نوبه خود اطمینان دارد که ایران حامی اصلی تروریسم در منطقه است. در واقع دو کشور ایران و آمریکا در یک درگیری غیرمستقیم قرار دارند که دلیل آن عدم تمایل دو طرف به دادن امتیاز به یکدیگر است.
ترجمه: اداره رسانه های خارجی