به گزارش “راهبرد انرژی“،پروژه انتقال گاز ترانس خزر با چالشهای بسیار زیادی مواجه است. در حال حاضر نیز به نظر میرسد انگیزههای سیاسی اروپا و ترکیه برای حذف ایران و روسیه از مسیر انتقال انرژی در این پروژه بیش از صرفِ منافع اقتصادی ناشی از آن حائز اهمیت است. ازاینرو چشمانداز اجرای آن با توجه به مواضع سیاسی روسیه و احتمالاً جمهوری اسلامی ایران مبهم خواهد بود. بااینحال باید به این نکته نیز توجه داشت که طرح انتقال گاز ترانس خزر در بستر یک طرح ژئواکونومیکی کلان در حال پیشرفت است که شامل محورهای دیگری نظیر انتقال نفت قزاقستان به قفقاز، راهاندازی و توسعه کریدور میانی و پیوستگی ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی و قفقاز با محوریت مناقشه قرهباغ و کریدور زنگهزور میباشد.
مقدمه
با آغاز جنگ اوکراین و اعمال تحریمها علیه روسیه، اروپا از حدود 200 میلیارد متر مکعب گاز در سال محروم شد. این موضوع دو روند موازی را در پی داشت. نخست، اروپا برای جبران کسری انرژی خود به دنبال منابع جایگزین بوده و در صدد است به هر میزان ممکن، این حجم عظیم از گاز روسیه را از طریق منابع دیگر جبران کند. دوم، روسیه که حجم عظیمی از گاز صادراتیاش بدون مشتری باقی مانده است، به دنبال مشتریان جدید و مسیرهای بالقوه برای انتقال این منابع برآمده است. هر دو روند مذکور نیز به دلیل شرایط خاص انتقال گاز طبیعی با چالشهایی مواجه بوده است.
انتقال گاز طبیعی به طور عمده از طریق خط لوله انجام میشود و با توجه به قیمت نسبتاً پایین این محصول، صرفاً در توافقهای بلندمدت و با حجم قابلتوجه این سرمایهگذاری مقرون بهصرفه است. در چنین شرایطی، آسیای مرکزی یکی از حوزههای رقابت روسیه و اروپا برای تعیین نظم جدید انرژی با محوریت گاز بوده است. نشست اخیر روسای جمهور ترکیه، آذربایجان و ترکمنستان در شهر آوازه یکی از رویدادهای مهمی است که به نظر میرسد زمینههای نخستین اقدام اثرگذار در این حوزه در آسیای مرکزی را فراهم آورد. در این گزارش تلاش میشود تا ضمن بررسی مذاکرات و توافقهای حاصل شده در نشست آوازه، چشمانداز انتقال گاز ترانس خزر نیز مورد بررسی قرار بگیرد.
نشست سهجانبه آوازه
از آغاز جنگ اوکراین کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز با محوریت ترکیه نشستها و جلسات مختلفی را برگزار کردهاند. درعینحال برخی مقامهای اروپایی نیز ضمن دیدار با مقامهای کشورهای این مناطق، برخی اسناد را به امضا رساندهاند. موافقتنامه همکاری راهبردی در حوزه انرژی بین اتحادیه اروپا و جمهوری آذربایجان که ظرفیت انتقال گاز از این کشور را به طور محسوسی افزایش میدهد، یکی از این موارد است. از سوی دیگر، وزرای امور خارجه ترکمنستان، ترکیه و آذربایجان در ماههای فوریه و ژوئن سال جاری نیز دیدارهایی را برگزار کردند که همگی تحت تأثیر جنگ اوکراین و با محوریت انرژی و ترانزیت برگزار شد. همچنین یک نشست سهجانبه در حوزه انرژی نیز با حضور مقامهای ازبکستان، ترکیه و آذربایجان برگزار شد. در ادامه این روندها حدود یک ماه پیش بود که در یک کنفرانس مطبوعاتی، رجب طیب اردوغان به طور رسمی اعلام کرد که یک نشست در سطح سران سه کشور آذربایجان، ترکیه و ترکمنستان به میزبانی این جمهوری آسیای مرکزی برگزار خواهد شد.
نکته قابل توجه در نشست آوازه، حضور هیئتهای سیاسی همراه روسای جمهور بود که نشستهای تخصصی متمایزی نیز برگزار کردند. روسای دپارتمانهای حملونقل سه کشور شرایط حملونقل ریلی، جادهای و دریایی و موضوع تعرفهها را مورد بحث و بررسی قرار دادند. همچنین روسای وزارتخانههای انرژی سه کشور نیز در آوازه گرد هم آمده و چشمانداز افزایش مشارکتها در حوزه انرژی را مورد بررسی قرار دادند. جزئیات بیشتری از این نشست منتشر نشده است. وزرای امور خارجه که پیشتر دیدارهای متعددی را برگزار کرده بودند، در آوازه نیز مجدداً در یک نشست، مشارکت سیاسی و دیپلماتیک سهجانبه را برای پیشبرد اهداف اقتصادی مورد بررسی و تبادل نظر قرار دادند. در همین حال دیدارهای دوجانبه و مجزایی نیز بین رئیسجمهور ترکمنستان با روسای جمهور آذربایجان و ترکیه برگزار شد. در دیدار بردیمحمداف و علیاف بر پیشبرد مفاد تفاهمنامه عشقآباد بین دو کشور در خصوص میدان مشترک “دوستلیق” تاکید شد. درعینحال در هیئت همراه مقامهای سه کشور برخی چهرهها نظیر اسماعیل دمیر، رئیس صنایع دفاعی ترکیه نیز حضور داشتند که جزئیاتی در خصوص دیدارها و توافقهای احتمالی آنها منتشر نشده است.
در نهایت نشست سهجانبه روسای جمهور نیز آغاز شد. البته، پیش از آن دیدارهای قربانقلی بردیمحمداف، رئیس مجلس مصلحتی خلق با روسای جمهور ترکیه و آذربایجان برگزار شد که میتواند حاوی پیامهای اصلی و کلیدی ترکمنستان به این کشورها باشد. در نهایت نیز با برگزاری نشست سهجانبه آوازه، پنج سند کلی بین سه کشور به امضا رسید. موافقتنامه همکاریهای اقتصادی و تجاری بین ترکمنستان، آذربایجان و ترکیه؛ برنامه چارچوبهای همکاری علمی، فرهنگی و آموزشی بین سه کشور برای سالهای 2023 تا 2025؛ یادداشت تفاهم سهجانبه در خصوص ایجاد کمیسیون مشترک برای همکاری در امور گمرکی؛ یادداشت تفاهم سهجانبه بین وزارت انرژی آذربایجان، وزارت انرژی و منابع طبیعی ترکیه و شرکت دولتی ترکمن گاز در خصوص توسعه همکاریها در حوزه انرژی؛ و تفاهمنامه همکاری بین آژانس حملونقل و ارتباطات ترکمنستان، وزارت توسعه دیجیتال و حملونقل آذربایجان و وزارت حملونقل و زیرساخت ترکیه برای توسعه همکاری در حوزه ترانزیت ازجمله اسناد امضا شده بین روسای جمهور سه کشور بود.
چشمانداز انتقال گاز ترانس خزر
علیرغم آنکه انتظار میرفت در نشست آوازه توافقهای مهمی در خصوص انتقال گاز ترانس خزر بین سه کشور حاصل شود، به نظر میرسد یا عملاً اتفاق خاصی در این نشست روی نداده و صرفاً یک شوآف سیاسی از سوی ترکیه باهدف تأثیرگذاری در مناسبات با اروپا و نیز بهرهبرداری در آستانه انتخابات پیشرو در ترکیه بوده است، و یا جزئیات مربوط به این توافق محرمانه بوده و هیچ بخشی از جزئیات آن همچنان منتشر نشده است. چراکه طبیعتاً حساسیتهای زیادی از سوی ایران و روسیه نسبت به توافقهای احتمالی در این زمینه وجود خواهد داشت و این امر میتواند بر روند پیشبرد این توافقها تأثیرگذار باشد. البته در اظهارات روسای جمهور سه کشور بویژه اردوغان، موضوع انتقال گاز ترانس خزر مطرح شد، اما گزاره جدیدی فراتر از اهمیت انتقال گاز ترکمنستان به بازارهای اروپا در این اظهارات نیز وجود نداشت. بااینحال، صرفنظر از توافقهای صورت گرفته و یا اسناد امضا شده، چشمانداز انتقال گاز ترانس خزر همچنان مبهم به نظر میرسد.
نخستین موضوع تأثیرگذار بر این فرایند فاکتور زمان است. واقعیت آن است که عملاً زمستان برای اروپا فرا رسیده و با وجود طرح موضوعهای مختلف برای انتقال گاز ترکمنستان و افزایش ظرفیت انتقال آذربایجان، همچنان هیچ حجم چشمگیری از گاز برای اروپا ارسال نشده و حتی اخباری تأثیرگذار بر بازارهای انرژی جهانی هم در این زمینه منتشر نشده است. درعینحال یک هفته پیش از این نشست، بلومبرگ به نقل از برخی منابع (بدون ذکر نام آنها) طرح اردوغان را فاقد نیاز به احداث خط لوله خوانده بود. در این گزارش گفته شده است که طرح اردوغان انتقال گاز با کشتی از بنادر ترکمنستان به باکو و سپس پمپاژ آن از طریق کریدور جنوبی گاز به ترکیه و اروپا است. این روش میتواند سریعترین روش انتقال گاز از ترکمنستان به آذربایجان باشد.
بااینحال این شیوه انتقال، صرفاً از چند روش محدود امکانپذیر است. نخست، دریافت گاز مایع توسط کشتیهای مخصوص حامل LNG و انتقال آن به باکو و سپس تبدیل مجدد آن (از مایع) به حالت گاز و پمپاژ آن از طریق خط لوله کریدور جنوبی. بااینحال این موضوع با مشکلات و محدودیتهای زیادی روبرو است. نخست آنکه کشتیهای حامل گاز مایع در دریای خزر همچنان وجود ندارند و یا بسیار محدود هستند. دوم، پایانههای بارگیری، تخلیه و تبدیل گاز مایع شده (LNG) به گاز سبک همچنان یک مشکل زیرساختی جدی محسوب میشود؛ و سوم، کشتیهای حامل LNG در خزر در صورت انتقال نیز حجم محدودی از گاز را منتقل خواهند کرد. همچنان ظرفیت این کشتیها مشخص نیست، اما به نظر میرسد 10 هزار مترمکعب LNG معادل 6 میلیون مترمکعب گاز را منتقل خواهند کرد که با توجه به زمان بارگیری و تخلیه و محدودیتهای ناشی از حجم کشتیها در خزر، به نظر نمیرسد حجم قابلتوجهی را انتقال دهند. در نهایت نیز باید اشاره داشت که ظرفیت تولید LNG در ترکمنستان بسیار محدود است و آن نیز با توجه به توافق اخیر با پاکستان برای انتقال از طریق کامیون به این کشور، به نظر میرسد محدودتر شود. دومین روش، استفاده از تکنولوژیهای جدید برای انتقال بهصورت گاز فشرده است که همچنان بعید به نظر میرسد کشتیهای با این قابلیت در خزر وجود داشته و درعینحال، محدودیت ظرفیت انتقال نیز در آنها جدی است.
تحمیل این محدودیتها، این کشورها را به احداث خط لوله در میانمدت وادار خواهد کرد. بااینحال این طرح نیز بدون چالش نیست. پس از مسائل مربوط به تأمین مالی احداث خط لوله در بستر دریا و تکنولوژی آن، به نظر میرسد نقش و جایگاه روسیه، مانع جدی دیگری در این زمینه باشد. در آستانه برگزاری نشست سهجانبه آوازه، الکساندر باشکین، عضو شورای فدراسیون روسیه با انتشار مقالهای تصریح کرد که روسیه اجازه احداث این خط لوله را نخواهد داد. او با استناد به کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر تاکید کرده که اجرای پروژههای حساس در مناطق حساس مستلزم موافقت تمام کشورهای ساحلی است. باشکین احداث خط لوله زیربستر انتقال گاز را به لحاظ زیستمحیطی بسیار حساس خوانده و با توجه به مخاطرات آن تاکید کرده که روسیه با آن موافقت نخواهد کرد. او البته اضافه کرده که نگرانی زیادی در خصوص منافع اقتصادی ترکمنستان وجود ندارد، چراکه به هر میزان گاز انتقالی از این خط لوله را میتواند به روسیه، چین و یا هند از مسیرهای دیگر بفروشد. این اظهارات باشکین در حالی مطرح شده که در کنوانسیون وضعیت حقوقی سال 2018 احداث خطوط لوله زیربستر صرفاً به کشورهایی که خط لوله از حوزه آبی آنها میگذرد واگذار شده است. بااینحال طرح موضوعهای زیستمحیطی و وجود اراده سیاسی برای به چالش کشیدن این طرح با حضور ایران، میتواند یک مانع سیاسی مهم برای اجرای آن باشد.
موضوع مهم دیگری که میتواند آینده و چشمانداز طرح انتقال گاز ترانس خزر را با مشکلات جدی مواجه کند، موضوع ظرفیت ترکمنستان برای استخراج و ظرفیت آذربایجان برای انتقال گاز است. واقعیت آن است که ظرفیت خطوط لوله کریدور گاز جنوبی محدود است و به نظر میرسد حتی در صورت بهسازی، ظرفیت خالی کمتر از 10 میلیارد مترمکعب به آن اضافه شود که در طول سالهای آتی میتواند با سرمایهگذاری در ذخایر گاز آذربایجان تکمیل شود. از طرف دیگر، ظرفیت صادرات گاز ترکمنستان نیز محدود و محدودتر میشود. این کشور بر اساس گزارش رسمیBP در سال 2021 جمعاً 79.3 میلیارد مترمکعب گاز تولید کرده است که به نظر میرسد حداکثر ظرفیت این کشور بر اساس زیرساختهای کنونی باشد. از این میزان 36.7 میلیارد مترمکعب نیز بهصورت داخلی مصرف شده و تنها 42.6 میلیارد مترمکعب ظرفیت صادرات وجود داشته است. در چنین شرایطی حجم عمده این ظرفیت صادرات (احتمالاً بین 20 الی 30 میلیارد مترمکعب) تعهد ترکمنستان برای صادرات به چین بر اساس قرارداد سال 2009 جهت احداث خط لوله و توافق برای برداشت 30 درصد از بهای گاز پرداختی بهعنوان بازگشت سرمایه خواهد بود.
درعینحال توافق با گازپروم احیاء شده و سوآپ گاز با ایران و آذربایجان نیز بدون ازسرگیری واردات گاز توسط ایران آغاز شده است. درعینحال ظرفیت پالایش و تولید محصولات فرآوری شده توسط ترکمنستان نیز در حال افزایش است و این موضوع نیز افزایش مصرف داخلی این کشور را موجب خواهد شد. با صرفنظر از چشمانداز تاپی و شرایط افغانستان، موضوع دیگری که ترکمنستان احتمالاً بهعنوان یک بازار بالقوه به آن نگاه میکند، بازارهای داخلی آسیای مرکزی است. بر اساس برآوردهای اولیه، ازبکستان و قزاقستان تا 5 سال آینده دیگر ظرفیتی برای صادرات گاز نخواهند داشت و این خلاء بازار، بدون هزینه در زیرساختها به بهترین شکل توسط ترکمنستان قابلیت پر شدن دارد. همچنین بحران انرژی سال جاری حتی برای صادرات گاز به ازبکستان و قزاقستان نیز چشمانداز روشنی را ترسیم می کند . این موضوع سبب میشود تا در یک نگاه عملگرایانه پروژههای پرهزینه و پرتنشی نظیر ترانسخزر در اولویتهای بعدی ترکمنستان قرار بگیرد. بااینحال نگاه ژئوپلیتیکی برای تنوعبخشی به مسیرها و بازارهای انرژی نیز میتواند محرکهای برای اولویت دادن به پروژه ترانس خزر باشد.
جمعبندی
پروژه انتقال گاز ترانس خزر با چالشهای بسیار زیادی مواجه است. در حال حاضر نیز به نظر میرسد انگیزههای سیاسی اروپا و ترکیه برای حذف ایران و روسیه از مسیر انتقال انرژی در این پروژه بیش از صرفِ منافع اقتصادی ناشی از آن حائز اهمیت است. ازاینرو چشمانداز اجرای آن با توجه به مواضع سیاسی روسیه و احتمالاً جمهوری اسلامی ایران مبهم خواهد بود. بااینحال باید به این نکته نیز توجه داشت که طرح انتقال گاز ترانس خزر در بستر یک طرح ژئواکونومیک کلان در حال پیشرفت است که شامل محورهای دیگری نظیر انتقال نفت قزاقستان به قفقاز، راهاندازی و توسعه کریدور میانی و پیوستگی ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی و قفقاز با محوریت مناقشه قرهباغ و کریدور زنگهزور میباشد. این موضوع ضریب موفقیت آن در رقابتهای ذکر شده را افزایش میدهد. بااینحال کشورهای آسیای مرکزی و بویژه ترکمنستان نگاه کاملاً عملگرایانهای به این پروژه دارند و بههیچوجه خواستار درگیر شدن در آن نیستند. لذا، پیشبینی میشود در صورت افزایش هزینههای سیاسی ناشی از این مشارکت و درعینحال ارتقاء منافع اقتصادی و راهبردی آسیای مرکزی در پروژههای مذکور، بهخودیخود عملگرایی و منطق هزینه-فایده جایگزین نگاههای سیاسی غالب شود. بااینحال آستانهی افزایش هزینه و مرزبندی آن با تنشِ سیاسی، موضوع مهمی است که در تعامل نزدیک دولتها قابلیت تفکیک دارد.