سه شنبه ۰۹ دی ۱۴۰۴ – Tuesday 30 December 2025

ساعت: ۱۴:۰۸

ضرورت رصد ده موضوع صنعت انرژی در سال ۲۰۲۶

ژئوپلیتیک بزرگ‌ترین عامل غیرقابل پیش‌بینی برای بازارهای نفت در سال ۲۰۲۶ است، با سه تولیدکننده بزرگ جهان – روسیه، ایران و ونزوئلا، که روی هم رفته ۱۷٪ از عرضه جهانی نفت خام را تشکیل می‌دهند – که در ۱۲ ماه آینده با تشدید یا تسهیل تحریم‌ها مواجه خواهند شد.

به گزارش “راهبرد انرژی“،12 ماه گذشته شاهد اختلالات ژئوپلیتیک بی‌سابقه‌ای از طریق تنش‌های تجاری و درگیری‌های «داغ»، ادامه دوگانگی در تجارت نفت — و در سرعت گذار انرژی — و اشتیاق مجدد صنعت برای چشم‌اندازهای بلندمدت نفت و گاز بوده است. با نزدیک شدن به سال ۲۰۲۶، در اینجا ۱۰ سوال بزرگ برای پیگیری در سال جدید وجود دارد.

آیا ریسک‌های ژئوپلیتیک به اختلال در بازارهای نفت ادامه خواهند داد؟

ژئوپلیتیک بزرگ‌ترین عامل غیرقابل پیش‌بینی برای بازارهای نفت در سال ۲۰۲۶ است، با سه تولیدکننده بزرگ جهان – روسیه، ایران و ونزوئلا، که روی هم رفته ۱۷٪ از عرضه جهانی نفت خام را تشکیل می‌دهند – که در ۱۲ ماه آینده با تشدید یا تسهیل تحریم‌ها مواجه خواهند شد. کاهش تنش‌ها عرضه قابل توجهی را آزاد کرده و موانع مصنوعی بر جریان‌های تجاری را حذف می‌کند، که فشار کاهشی بر قیمت نفت وارد می‌آورد. بن‌بست یا تشدید تنش‌ها بازارها را بیشتر دوگانه کرده، احتمالاً جریان‌ها را محدود نموده و حق بیمه ریسک ژئوپلیتیک را در قیمت‌های نفت حفظ خواهد کرد.

در مورد روسیه و اوکراین، دو مورد از سه سناریو جنگ را تا سال ۲۰۲۶ ادامه‌دار می‌بینند — اگرچه آتش‌بس، که دولت ترامپ آمریکا به شدت خواستار آنست، نمی‌تواند نادیده گرفته شود. تحریم‌های انرژی آمریکا و اروپا در سناریوی پایه احتمالاً تشدید خواهند شد، و حملات پهپادی اوکراین به دارایی‌های انرژی روسیه افزایش می‌یابد. مشخص نیست روسیه چقدر سریع می‌تواند تولید و صادرات خود را در صورت دستیابی به صلح افزایش دهد، اما درآمدها احتمالاً از پایان تخفیف‌های قیمتی ناشی از تحریم‌ها و لجستیک پیچیده صادرات بهره‌مند خواهند شد.

اجرای سهل‌انگارانه تحریم‌های آمریکا بر صادرات ایران اجازه می‌دهد جریان‌ها هرچند با تخفیف‌های حتی بیشتر از روسیه ادامه یابند. در اینجا، تنش‌های منطقه‌ای هنوز بالاست و تهدید به درگیری مجدد وجود دارد که می‌تواند به طور مستقیم جریان نفت ایران – و همچنین تولیدکنندگان دیگر خلیج فارس در خاورمیانه – را تهدید کند.

در مورد ونزوئلا، سناریوی پایه (با احتمال ۳۵٪) افزایش فشار ایالات متحده بر رئیس‌جمهور ونزوئلا، نیکلاس مادورو، را پیش‌بینی می‌کند اما از وارد کردن ضربه‌ای مهلک به بخش نفت ونزوئلا یا حفظ قدرت مادورو خودداری می‌کند. با اینحال، پیامدهای توقیف این هفته یک نفتکش حامل نفت خام ونزوئلا با توجه به افزایش احتمال تشدید اجرای تحریم‌ها و اقدامات توقیف نفتکش‌ها یا محاصره باید به دقت رصد شود. خطرات مستقیم برای زیرساخت‌های نفتی ونزوئلا در بیشتر سناریوها بعید است؛ افزایش قابل توجه تولید ونزوئلا پس از حل کامل مشکلات و تغییر رژیم احتمالاً به دلیل کم‌سرمایه‌گذاری و غفلت، سال‌ها طول خواهد کشید.

 

آیا مازاد پیش‌بینی شده واقعاً بازارهای نفت را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد؟

پیش‌بینی‌های اجماعی عرضه و تقاضای نفت ، مازاد بزرگ جهانی نفت به میزان ۱.۵ میلیون بشکه در روز یا بیشتر را در سال ۲۰۲۶ پیش‌بینی می‌کنند. اما تقریباً هیچ اجماعی درباره مدت زمان و عمق تأثیر چنین مازادی، در صورت تحقق، وجود ندارد. در حالیکه سطح مازاد اعلام شده در این حد معمولاً نشان‌دهنده یک تعادل مجدد و بهبود طولانی‌مدت است، مدیران صنعت نفت به طور فزاینده‌ اجتناب‌ناپذیری درد عمیق فراتر از سال ۲۰۲۶ را به دلیل فضای کافی برای ذخیره‌سازی و رشد پیش‌بینی شده تقاضا به چالش کشیده‌اند، و برخی کاهش فشار قیمتی را عمدتاً رویدادی در نیمه اول سال پیش بینی می کنند.

مازاد عرضه بزرگ محتمل‌ترین وضعیت در اوایل سال ۲۰۲۶ در طول کاهش فصلی تقاضا است، به طوری که نفت برنت معیار احتمالاً به محدوده پایین ۵۰ دلار یا کمتر با وجود اختلالات ژئوپلیتیک سقوط خواهد کرد. افزایش ذخایر، به رهبری ذخیره‌سازی استراتژیک عظیم و مداوم چین، کلید کاهش تأثیر منفی خواهد بود. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که افزایش ذخایر چین به طور متوسط ۷۵۰,۰۰۰ بشکه در روز در نیمه اول ۲۰۲۶ و به ۳۵۰,۰۰۰ بشکه در روز در نیمه دوم کاهش خواهد یافت. نسبت به توانایی رشد تقاضای جهانی نفت برای جذب مازاد عرضه باید محتاط‌تر عمل کرد، به طوری که رشد سالانه کمتر از ۱ میلیون بشکه در روز پیش‌بینی شده است — و حتی اگر قیمت‌ها به طور قابل توجهی کاهش یابند، توانایی محدودی برای افزایش بیشتر وجود دارد. بنابراین، سمت عرضه احتمالاً پیشرو در هر بازتنظیمی خواهد بود. پیش بینی می شود حجم‌های غیر اوپک پلاس حساس‌ترین به قیمت باشند، در حالیکه اوپک پلاس در طول سال به شرایط بازار پاسخ خواهد داد.

 

آیا افزایش تقاضای برق هوش مصنوعی اجتناب‌ناپذیر است؟

هوش مصنوعی در سال ۲۰۲۶ همچنان تأثیر عمیقی بر بخش انرژی خواهد داشت. باید وضوح بیشتری در مورد اینکه آیا هوش مصنوعی انتقال انرژی را تسریع یا کند خواهد کرد، به دست آید: در حالیکه هم‌افزایی واضحی بین هوش مصنوعی و فناوری‌های هوشمند، دیجیتال و الکتریکی کم‌کربن وجود دارد، تقاضای برق هوش مصنوعی ممکن است نیازمند سوخت‌های فسیلی بیشتری باشد تا مدت طولانی‌تری بخشی از ترکیب انرژی باقی بماند.

حتی اگر مورد دوم درست باشد، افزایش عظیم تقاضای برق ناشی از هوش مصنوعی قطعی نیست. ما شاهد شکل‌گیری حرکتی پیرامون بحثی نوظهور و پیچیده‌تر درباره تقاضای برق مورد پیش بینی هوش مصنوعی هستیم، زیرا شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد بهره‌وری‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری — و مدیریت بار مراکز داده — حداقل بخشی از نیاز فناوری به برق را جبران خواهند کرد. با اینحال، نیازهای برق هوش مصنوعی قابل توجه است و ما پیش بینی می کنیم گلوگاه‌های تامین برق — کمبود توربین‌های گازی، محدودیت‌های اتصال به شبکه، تأخیرهای صدور مجوز و افزایش مخالفت‌های محلی — به طور جمعی چالشی رو به افزایش در سال آینده برای پاسخگویی به این تقاضای آینده ایجاد کنند. راه‌حل‌های جدیدی در حال ظهور هستند، اما تصویر ایالات متحده به دلیل مخالفت دولت ترامپ با انرژی‌های تجدیدپذیر مبهم‌تر است.

به طور خاص در بخش نفت و گاز، سال ۲۰۲۶ باید شاهد تسریع بیشتر در پذیرش هوش مصنوعی برای عملیات تجاری باشد: تنها در سه ماهه اول سال ۲۰۲۵، شرکت‌های پیشرو نفت و گاز بیش از کل سال ۲۰۲۴ ابتکارات مرتبط با هوش مصنوعی اعلام کرده‌اند.

 

آیا نفت شیل آمریکا می‌تواند همچنان به شگفتی‌های صعودی ادامه دهد؟

تولید نفت سنگین آمریکا، با ۹.۷ میلیون بشکه در روز، بزرگ‌ترین بخش عرضه کوتاه‌مدت بازار است — و بنابراین متغیر کلیدی در معادله تعادل بازار در سال ۲۰۲۶ محسوب می‌شود. اما تولید کل نفت خام آمریکا در سال ۲۰۲۵ بار دیگر به صورت صعودی شگفتی‌آفرین بوده و رکوردهای بالاتر از ۱۳.۸ میلیون بشکه در روز را در سه‌ماهه چهارم ثبت کرده است. در حالیکه چرخه‌های سریع‌تر نفت شیل و حساسیت نسبی قیمت — به ویژه در زمین‌شناسی‌های کمتر مساعد یا تحت نظارت اپراتورهای کوچکتر و از نظر مالی کم  توانتر — آمریکا را در خط مقدم واکنش عرضه مبتنی بر قیمت قرار می‌دهد؛ انتظار کاهش تولید سالانه به نظر ما ممکن است بیش از حد برآورد شده باشد.

ادامه بهبود بهره‌وری، بهینه‌سازی طول‌های جانبی و نوآوری — از جمله پروپانت‌های جدید، بازیابی نفت بهبود یافته مبتنی بر CO2 و تکنیک‌های پیشرفته تکمیل چاه — به اپراتورها اجازه می‌دهد تا با سرمایه کمتر، کار بیشتری انجام دهند، در حالیکه تمرکز عرضه‌های تاثیرگذار در دست شرکت‌های بزرگ و E&Pهای ثروتمند از نظر نقدینگی است که مشتاق حفظ حرکت عملیاتی هستند.

پیش بینی می شود تولید نفت خام آمریکا در سال ۲۰۲۶ اساساً نسبت به سال قبل در حدود ۱۳.۶ میلیون بشکه در روز ثابت بماند که بخش عمده‌ای از آن به دلیل حرکت قوی به سمت سال آینده است؛ تولید آمریکا در دسامبر ۲۰۲۵ نسبت به ژانویه ۲۰۲۵،بالغ بر ۶۶۰,۰۰۰ بشکه در روز افزایش داشته است. با اینحال، پیش‌بینی می‌شود کاهش‌های مبتنی بر قیمت باعث کاهش تولید آمریکا بیش از ۲۰۰,۰۰۰ بشکه در روز در پایان سال ۲۰۲۶ نسبت به سطح پایان سال ۲۰۲۵ شود.

 

آیا تقاضای نفت چین آماده رسیدن به اوج است؟

کاهش تقاضا برای سوخت‌های حمل‌ونقل جاده‌ای و مسیر رشد اقتصادی کند، اوج تقاضای نفت در چین — که پایه و اساس رشد تقاضای جهانی نفت در این قرن بوده است — را به موضوعی قابل بحث تبدیل کرده است. تقاضای نفت چین از ۴ میلیون بشکه در روز به ۱۶ میلیون بشکه در روز از زمان پیوستن به سازمان تجارت جهانی در سال ۲۰۰۱ چهار برابر شده است. اما برآوردها نشان می‌دهد رشد به صفر نزدیک می‌شود، به طوری که رشد در سال ۲۰۲۵ تنها ۲۳۵ هزار بشکه در روز و در سال ۲۰۲۶ به میزان ضعیف ۱۴۰ هزار بشکه در روز خواهد بود. تقاضای دیزل قبلاً به اوج خود رسیده است و تقاضای بنزین نیز به دلیل افزایش سریع خودروهای برقی و کامیون‌های گاز طبیعی مایع‌سوز، سال آینده به دنبال آن خواهد بود. پکن در پاسخ، ظرفیت پالایش داخلی خود را به ۲۰ میلیون بشکه در روز محدود کرده است؛ با راه‌اندازی پالایشگاه‌های جدید ۲۲۰ هزار بشکه‌ای Zhenhai  و ۳۰۰ هزار بشکه‌ای Panjin  ، این ظرفیت عملاً تا سال ۲۰۲۷ به دست خواهد آمد.

در همین حال، واردات نفت خام چین — که پکن قصد ندارد بیش از ۲۵٪ از تجارت نفت دریایی جهانی حدود ۸۰ میلیون بشکه در روز را از آن خود کند — دیگر روند افزایشی ندارد، حتی با وجود ذخایر عظیم که به سمت ذخایر استراتژیک (بشکه‌هایی که خارج از تعادل عرضه و تقاضا قرار می‌گیرند) هدایت می‌شوند. تقاضای نفتا و LPG همچنان به عنوان خوراک پتروشیمی‌ها رشد خواهد کرد، اما ظرفیت هم بیش از حد بزرگ و هم کم‌استفاده است که بر حاشیه سود جهانی تأثیر می‌گذارد. مصرف داخلی ضعیف و تنش‌های تجاری از نشانه‌های کلیدی برای رصد هستند.

 

درگیری خاورمیانه: آیا «دور دوم» در راه است؟

تنش‌های اسرائیل و ایران در حال حاضر تیترهای ژئوپلیتیک را تحت سلطه ندارند، اما مسائل ناتمام بین این دو کشور ریسک کم‌ارزش‌گذاری شده‌ای برای دور دوم درگیری‌هاست. هنوز تصور می‌شود ایران ذخیره‌ای از اورانیوم نزدیک به درجه سلاح دارد، دانش هسته‌ای خود را حفظ کرده و اکنون انگیزه بیشتری برای ساخت سلاح به منظور بازدارندگی دارد. ایران همچنین به طور خاموش زرادخانه موشک‌های بالستیک خود را بازسازی می‌کند که در طول درگیری ۱۲ روزه ژوئن به اسرائیل آسیب قابل توجهی وارد کرد. در همین حال، رهبری کنونی اسرائیل از نظر ایدئولوژیک متعهد به جلوگیری از جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران است و توانایی خود را در تضعیف شدید دشمن اصلی‌اش نشان داده است. ایران ممکن است در هر دور جدید از درگیری مستقیم، از جمله با هدف قرار دادن زیرساخت‌های انرژی قیمت بالاتری مطالبه کند.

در همین حال، رئیس‌جمهور آمریکا دونالد ترامپ خود را به عنوان صلح‌ساز در غزه معرفی کرده و ادعای پیشرفت به سوی صلح دائمی را به خود نسبت داده است. اما هنوز کاملاً مشخص نیست که آمریکا فشار دیپلماتیک — به ویژه بر اسرائیل — را که برای حفظ آرامش منطقه لازم است، حفظ کند.

راهبرد جدید امنیت ملی دولت ترامپ به‌صراحت اولویت کمتری برای خاورمیانه قائل شده و پیشنهاد کاهش تعامل را مطرح می‌کند — اما این با تمایل اعلام‌شده آن برای «جلوگیری از تسلط یک قدرت خصمانه بر خاورمیانه، منابع نفت و گاز آن و نقاط گلوگاهی که این منابع از آن عبور می‌کنند» در تضاد است.

 

آیا دسترسی به منابع همچنان بر ریسک برای شرکت‌های نفتی بین‌المللی (IOCs) در خاورمیانه و آفریقا اولویت خواهد داشت؟

تغییر موقعیت استراتژیک در میان شرکت‌های نفتی بین‌المللی غربی که به نفع کسب‌وکارهای اصلی نفت و گاز نسبت به تنوع‌سازی تهاجمی کم‌کربن است، شور و اشتیاق تازه‌ای برای منابع بزرگ نفت و گاز متعارف ایجاد کرده است. انتظارات برای تقاضای جهانی قوی‌تر و پایدارتر، تثبیت تولید نفت شیل آمریکا و نرخ‌های بالاتر کاهش طبیعی باعث شده‌اند که شرکت‌های نفتی بین‌المللی و شرکت‌های ملی نفتی به‌شدت مشتاق دسترسی به منابع برتر باشند.

شرایط بهتر و کاغذبازی کمتر در میادین کلیدی آفریقا و ذخایر عظیم خاورمیانه، به همراه نرخ‌های کاهش پایین، آن‌قدر جذاب هستند که نمی‌توان آن‌ها را حتی در مناطق ژئوپلیتیک «پرریسک» نادیده گرفت . سرمایه‌گذاری‌های بالادستی در اینجا پس از یک دهه کم‌سرمایه‌گذاری در حال افزایش است و ممکن است در سال ۲۰۲۶ جهش دیگری داشته باشد.

اگزان موبیل و شورون ممکن است به توتال‌انرژیز و BP در بازگشت به عراق بپیوندند. گزارش شده است که هر دو در حال مذاکره بر سر سهم عمده لوک‌اویل در میدان عظیم غرب قرنه-۲ با ظرفیت ۴۸۰,۰۰۰ بشکه در روز، علاوه بر فرصت‌های دیگر بالادستی در عراق، بوده‌اند. شرکت‌های بزرگ آمریکایی ممکن است همچنین سرانجام قراردادهای طولانی‌مدت برای بهره‌برداری از پتانسیل عظیم گاز شیل الجزایر را امضا کنند، جایی که اولین مناقصه بالادستی در دهه گذشته در سال ۲۰۲۵، با پیروزی بزرگ توتال، ENI و قطرانرژی همراه بود. اولین مناقصه لیبی پس از ۱۸ سال قرار است در فوریه برگزار شود که اگزان، شورون و SHELL همه برای بازگشت به این کشور شمال آفریقایی مطرح شده‌اند و به توتال، انی و بی‌پی می‌پیوندند که در حال حاضر سرمایه‌گذاری خود را افزایش می‌دهند. در جنوب‌تر در آنگولا، شل ماه گذشته پس از غیاب ۲۰ ساله به عنوان اپراتور برگشته که نقطه اوجی بر افزایش سرمایه‌گذاری در اکتشاف در سواحل غرب آفریقا بود.

 

آیا موج عرضه LNG شروع به تأثیرگذاری بر قیمت‌ها خواهد کرد؟

موج عرضه LNG که مدت‌ها انتظارش می‌رفت در حال آغاز است — حتی اگر تا سال‌های ۲۰۲۹-۳۰ به طور کامل تحقق نیابد. پیش بینی می شود که هم حجم‌های جدید — از طریق راه‌اندازی ظرفیت ۶۲ میلیون تن در سال — و هم تضعیف بازار نفت بر قیمت‌های LNG نقطه‌ای و قراردادی در سال ۲۰۲۶ تأثیر بگذارند.

قطر انرژی بیشترین نقش را در افزایش‌های سال آینده از طریق راه‌اندازی قریب‌الوقوع پروژه ۱۸ میلیون تن در سال گلدن پس در ساحل خلیج آمریکا و پروژه ۳۲ میلیون تن در سال نورت فیلد ایست (NFE) خواهد داشت که انتظار می‌رود در نیمه دوم سال ۲۰۲۶ به بهره‌برداری برسد. در ظرفیت کامل، گلدن پس به اندازه‌ای بزرگ است که بتواند واردات LNG روسیه به اتحادیه اروپایی را که قصد دارد تا پایان ۲۰۲۶ حذف کند، جبران کند. تقریباً ۲۵٪ از NFE بدون قرارداد است که حجم‌های قابل توجه و انعطاف‌پذیری را برای فروش‌های نقطه‌ای فراهم می‌کند. چند پروژه کوچک‌تر نیز عرضه را تکمیل خواهند کرد.

قیمت‌های نقطه‌ای در شمال شرق آسیا پیش‌بینی می‌شود که سال آینده به زیر ۱۰ دلار به ازای هر میلیون BTU کاهش یابد — در مقایسه با میانگین بالای ۱۲ دلار در سال ۲۰۲۵ و اوج حدود ۱۵ دلار — که به اندازه کافی پایین است تا برخی خریداران منطقه‌ای حساس به قیمت، به ویژه شرکت‌های چینی، را به بازار بازگرداند. اما قیمت‌ها هنوز برای واکنش تقاضای قابل توجه‌تر بسیار بالا خواهند بود، که پیش بینی می شود در سال‌های بعد با ظهور موج‌های عرضه بیشتر ظاهر شود.

 

آیا بازار LNG می‌تواند تصمیمات نهایی سرمایه‌گذاری (FID) بیشتری را مدیریت کند؟

امسال سال پرباری برای تصمیمات نهایی سرمایه‌گذاری LNG بود، با ظرفیت تقریبی ۶۳ میلیون تن در سال که چراغ سبز دریافت کرد، که این موفقیت مدیون سال‌ها تلاش برای تضمین تعهدات بلندمدت خرید، حمایت‌های قانونی و مقرراتی اخیر و تأمین مالی سهامی بود. این شرایط از تصمیمات نهایی سرمایه‌گذاری بیشتری در ماه‌های آینده اما با رقابت فزاینده‌ای میان پروژه‌های احتمالی حمایت خواهد کرد ، زیرا بازار به سرعت به ظرفیت پیش‌بینی‌شده خود نزدیک می‌شود.

پروژه‌های با ظرفیت ترکیبی ۳۴ میلیون تن در سال به عنوان «احتمالی» برای تصمیم نهایی سرمایه‌گذاری تا پایان سال ۲۰۲۶ دسته‌بندی می‌شود، و تا ۵۲ میلیون تن در سال دیگر را به عنوان «ممکن» طبقه‌بندی شده است. اما در میان مجموعه پروژه‌های بالقوه، حداقل ۶۹ میلیون تن در سال از طرح‌هایی که به سمت تصمیم نهایی سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت پیش می‌روند، هنوز به تعهدات قطعی خرید قابل توجهی نیاز دارند، در حالیکه تأمین مالی برای ۴۸ میلیون تن در سال دیگر علیرغم سایر عوامل تسهیل‌کننده، همچنان نامطمئن است. علاوه بر این، افزایش هزینه‌ها و کاهش قیمت‌ها – که نماد پایان چرخه توسعه است – چشم‌انداز رقابتی موجود را در غیاب گزینه‌های تأمین مالی سنتی پروژه‌ها، تشدید می‌کند.

پروژه‌هایی که باید زیر نظر داشت شامل LNG آرژانتین انی، همراه با Lake Charles شرکت Energy Transfer (آمریکا)، Ksi Lisims شرکت Western LNG (کانادا)، Alaska LNG شرکت Glenfarne (آمریکا) و Rovuma شرکت Exxon (موزامبیک) هستند.

این پروژه‌های بزرگ که مجموعاً تقریباً ۸۰ میلیون تن در سال هستند، در سال ۲۰۲۵ تحولات کلیدی را گزارش کردند اما هنوز باید به نقاط عطف مهم تجاری، مالی و سایر موارد برسند تا تصمیم نهایی سرمایه‌گذاری (FID) گرفته شود.

 

آیا فناوری چینی می‌تواند گذار انرژی را در جنوب جهانی به شدت تقویت کند؟

بسیاری از تیترها در غرب نشان‌دهنده کند شدن گذار انرژی هستند، اما ما نسبت به تعمیم این مشکلات به صورت جهانی هشدار می‌دهیم. چین انتظارات و بازارهای جهانی را در زمینه رقابت‌پذیری هزینه انرژی خورشیدی از طریق پیشرفت‌های فناوری، اقتصاد مقیاس بی‌نظیر و ساخت ظرفیت اضافی عظیم در سراسر زنجیره‌های تأمین دگرگون کرد و آن را به تأمین‌کننده غالب جهانی سلول‌ها و پنل‌های خورشیدی تبدیل نمود. این الگو در سایر بخش‌های کم‌کربن نیز با تأثیرات بالقوه مشابه مخرب بر سهم بازار و منحنی‌های هزینه در حال تکرار است،

صنعت خودروهای برقی چین در واقع در حال پیروی از الگویی مشابه است، به طوری که صادرات خودروهای برقی چینی به افزایش قابل توجهی در بازارهای نوظهوری مانند ترکیه، تایلند و ویتنام کمک کرده است و نرخ فروش خودروهای جدید در این کشورها از بسیاری کشورهای توسعه‌یافته پیشی گرفته است. صادرات رو به رشد باتری‌ها، همراه با پیشرفت‌های آینده در شیمی‌های باتری ارزان‌تر مانند باتری‌های سدیم-یون، ممکن است مزیت خودروهای برقی چین را تثبیت کند و هزینه‌های سطحی انرژی باتری‌های مقیاس شبکه را به کمترین حد خود برساند. پروژه‌های باتری خورشیدی تامین شده توسط چین می‌توانند به سرعت به ستون فقرات بسیاری از سیستم‌های برق تبدیل شوند.

در پس‌زمینه، فناوری‌های هسته‌ای و الکترولایزرهای هیدروژنی وجود دارند که زنجیره‌های تامین عظیمی در چین برای آنها ایجاد شده و هزینه‌ها در حال کاهش است. با این وجود، در حالی که این فناوری‌ها قرار است در سال ۲۰۲۶ به طور گسترده‌تری در داخل کشور توسعه یابند، هنوز مشخص نیست که تا چه حد ممکن است از طریق صادرات اقتصاد انرژی جهانی را دگرگون کنند. اکوسیستم هسته‌ای چین احتمالاً ظرفیت اضافی لازم برای حمایت از صادرات را ندارد. و در حالیکه در بازار الکترولایزرهای چین ظرفیت اضافی وجود دارد، الکترولایزرها تنها بخش کوچکی از معادله هزینه هیدروژن را تشکیل می‌دهند و ورودی‌های برق بزرگ‌ترین جزء آن هستند.

منبع: https://cesis.center/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Energy Strategy
اتاق خبر انرژی