به گزارش “راهبرد انرژی“، علیرضا آمارمحمدی، کارشناس ارشد روانکارهای خودرویی و صنعتی در خصوص آسیب شناسی که می توان از قیمتگذاری روغن موتور توسط سازمان حمایت از مصرف کننده و تولید کننده داشت، اظهار کرد: یک اصل ثابت شده در دنیا در اقتصاد در زمینه قیمتگذاری وجود دارد که عرضه و تقاضا دو سر این معادله هستند و معادلهای است که خودش، خودش را متعادل می کند. به نظر شخصی خودم صراحتاً عرض میکنم که قیمتهای دستوری نمی تواند یک راهکار اساسی بازار روغن موتور باشد. وقتی ما به هر دلیلی مساله قیمت دستوری را تجربه می کنیم، ممکن است افرادی که با این سیاست دست به تغییر ضربان عادی بازار می زنند، به ظن خودشان دلیل محکمتری داشته باشند.
این کارشناس ارشد روانکارهای خودرویی و صنعتی تصریح کرد: من معتقدم که قیمت دستوری روی هر تولیدی نه فقط روغن موتور میتواند تاثیرگذار باشد، چه بسا روغن موتور ممکن است یکسری شاخصها و حساسیتهای بالایی در زمینه تولیدش داشته باشد و وقتی بخواهید به هر دلیلی حاشیه سود تولیدکننده را از یک حداقلی که ممکن است نیازش باشد کمتر نشان بدهید، مجبور می شود از مواد اولیه ارزانتر و فرمولهای ضعیفتری استفاده بکند که طبیعتاً در کارکرد تبعاتش به مصرف کننده می رسد.
وی ادامه داد: من معتقدم رسالت یک تولید کننده، تولید محصول و فروش برای جذب سود است. اگر یک تولید کننده محصولی را که تولید می کند، نفروشد و بخواهد در انبارش نگهدارد برایش توفیری ندارد. چرا باید یک تولیدکننده به نقطهای برسد که حاضر نباشد محصولش را توزیع بکند. این مساله باید ریشه یابی بشود. اگر ما این معادله را به صورت طبیعی بررسی کنیم همان بحث عرضه و تقاضایی است که در ابتدا اشاره کردم. اگر تولیدکننده ای محصولی را با کیفیتی که دلش می خواهد عرضه کند و در بازار رقابتی نسبت به رقبای خودش به فروش برساند و بتواند به آن حاشیه سودی که در ذهن خودش حداقلی است و هزینههایش را پوشش می دهد و حال تولید کننده را خوب میکند، در این شرایط من فکر نمیکنم انگیزه گران فروشی داشته باشد، چرا که رقبای دیگر چنین اجازه ای را به او نمی دهند و ارزانتر از وی همان کیفیت را عرضه می کنند و نمی تواند از کیفیتش کم بکند، به دلیل اینکه در بازار رقابتی با تمام فاکتورها از نظر مصرف کننده تحت نظارت قرار دارد و قضاوت می شود. لذا، به عقیده من رسالت یک تولیدکننده، تولید با کیفیت و عرضه محصولاتش به بازار بوده و حتی خیلی از تولیدکنندگان تمام تلاششان این بوده که بتوانند در رقابت سالم، فروش خودشان را حفظ نموده و هزینههای جاری شان را پوشش دهند. حتی بعضی اوقات ممکن است از حداقل سودهای خودشان هم بگذرند. اما اگر به جایی برسیم که یک تولیدکننده حاضر به تولید نباشد، به نظر من این موضوع باید به صورت ریشه ای بررسی بشود.این کارشناس ارشد بازار روانکار در خصوص اینکه خروجی تصمیمات سازمان حمایت از مصرف کننده و تولیدکننده، چرخیدن چرخ مصرف کننده نهایی بوده نه چرخ صنعت روانکار و افزایش قیمتهای سالانه جوابگوی هزینه های تولیدکننده نبوده و افزایش نرخ ارز نیز باعث شده که قیمت لوبکات هم افزایشی شود و با استقبال تولیدکنندگان خریدار در بورس کالا مواجه نشود، اعلام کرد: فاکتورهای جهانی در قیمت مواد اولیه در مورد نفت خام و لوبکات کاهشی بوده، ولی متاسفانه به علت نوسانات هیجانی و افزایشی ارز، بیش از آن درصد کاهشی تجربه شده بازار بین المللی را در ایران شاهد بودیم که باعث بهم ریختگی بازار روانکار شده است.
باورم اینست که هر افزایش و کاهش هیجانی می تواند به تولیدکننده و متعاقبا به مصرف کننده آسیب بزند و ما نمیتوانیم تولیدکننده را جدای از مصرف کننده در نظر بگیریم.
آمار محمدی در مورد سیاستگذاری سازمان حمایت از مصرف کننده و تولیدکننده گفت: طبیعتاً از اسم این سازمان مشخص است که دنبال تدابیری هستند تا بتوانند برای مصرف کننده، شرایط ایده آلی در بازار ایجاد کنند تا بتوانند خدمات بهتری را به مصرف کننده بدهند. اما این سازمان نمی تواند در سیاستگذاریهای خود در زنجیره تامین، تولید، توزیع و مصرف یکی از این حلقههای زنجیر را نادیده بگیرد. من فکر میکنم تعادل معادله به هم میریزد. به عنوان مثال، ما نمیتوانیم منافع تولیدکننده را ندیده یا کم ببینیم یا اغماض بکنیم یا به دلایل شرایط خاص یکسری قیمتها را ابلاغ کنیم و بعد توقع داشته باشیم که حال تولید کننده و مصرف کننده توامان خوب باشد. چون این زنجیره به هم متصل است و تولیدکننده هم در این زنجیره انتفاع میبرد. به عقیده من باید تعادل منصفانه ای بین این دو کفه برقرار باشد تا حال بازار چه از لحاظ تولید و چه از لحاظ عرضه به یک حال مطلوب و ثابتی برسد.
کارشناس ارشد روانکارهای خودرویی و صنعتی در خصوص تاثیر افزایش قیمت ادیتیو و حلال بر تولید روغن موتور و اقبال تولیدکنندگان به صادرات روغن پایه یا تولید روغنهای نهایی با گریدهای بالا تاکید کرد: به نظر من دلیل این دسته از تولیدکنندگان منطقی است. شما گفتید اگر ما بتوانیم صادرات روغن پایه را کمتر بکنیم و بخشی از آن را در فرآیند تولیدی دیگر بیاوریم که ارزش افزوده داشته و بعد صادر بکنیم، هر دو سر انتفاع بیشتری خواهند برد. خب طبیعتاً خود همان مواد اولیه ای که شما برای روغن موتور و محصولات دیگر استفاده می کنید، شما در واقع این مواد را دارید مصرف می کنید. مثلا اگر بخواهید برای ماشینی که تکنولوژی ۴۰ سال پیش را دارد روغن موتور تولید کنید، با یک حداقل کیفیتی این کار انجام می شود، اما سودش هم به همان اندازه اقتصادی است. ولی وقتی برای یک ماشین مدل بالاتری میخواهید روغن موتور تولید بکنید، ارزش افزوده بیشتری در این نوع روغن موتور دیده می شود که البته فاکتورهای دیگری هم در این قیمتگذاریها تاثیرگذارند که نمی شود به راحتی از آنها گذشت. به عقیده من یک تولیدکننده روغن موتور حق دارد که از مواد اولیه در اختیار به گونهای بهره بگیرد که بتواند ارزش افزوده بیشتری برای کارخانه اش ایجاد بکند.