به گزارش “راهبرد انرژی“، اندیشکده آمریکایی کارنگی در تحلیلی، نوشت: پرچم جمهوری آذربایجان در سال 2001 در شورای اروپا برافراشته شد، اما عضویتش در مجمع پارلمانی این شورا 23 سال بعد، به دلیل سوابق ضعیف حقوق بشری به حالت تعلیق درآمد. این مساله نشان دهنده تنشهایی رو به رشد میان باکو و برخی کشورهای غربی است.
روابط آذربایجان با بروکسل غیرقابل پیش بینی بوده است. این کشور از ذخایر نفت و گازش برای نفوذ به بازار انرژی اروپا استفاده و توافقاتی با یک سوم دولتهای عضو اتحادیه اروپایی منعقد کرده اما در زمینه یکپارچگی سیاسی موفقیتی حاصل نکرده است. آخرین توافقنامه سیاسی بین آذربایجان و اتحادیه اروپایی در سال 1999 امضا شد.
روابط دوجانبه بین اتحادیه اروپایی و آذربایجان عمدتاً بر انرژی، تجارت و تا حدودی حقوق بشر متمرکز بوده است. این چشم انداز پس از جنگ شش هفتهای آذربایجان با ارمنستان بر سر ناگورنو قرهباغ در سال 2020، و بار دیگر با حمله روسیه به اوکراین در سال 2022 به شدت تغییر کرد. روابط آذربایجان و اتحادیه اروپایی در بحبوحه درخواستها برای تعامل بیشتر ژئوپلیتیک با اتحادیه اروپایی، دوباره تغییر کرد.
مذاکرات آذربایجان و ارمنستان با میانجیگری بروکسل و مداخلات دیپلماتیک غرب به برخی پیروزیهای نمادین منجر شد، اما پس از تسلط آذربایجان بر ناگورنو قرهباغ در سپتامبر 2023، این پیشرفتها متوقف شد. مناقشه نظامی و مهاجرت جمعی ارامنه از قرهباغ فشار زیادی به روابط آذربایجان و غرب وارد کرد. با این وجود غرب پاسخی اساسی به این مساله نداده است.
اختلاف دیپلماتیک آذربایجان و فرانسه که به سال 2020 برمیگردد، تا حدی منعکس کننده پویاییهای گستردهتر در منطقه است. این اختلاف با استقرار یک هیات نظارتی اتحادیه اروپا (EUMA) ییدر ارمنستان در سال 2023 و پس از آن فروش سخت افزار نظامی فرانسه به ارمنستان به اوج خود رسید.
اظهارات اخیر مقامات روسیه، که متحد سنتی ارمنستان محسوب میشود، از حمایت فزاینده این کشور از آذربایجان حکایت و به تغییر احتمالی اولویتهای منطقهای روسیه اشاره دارد. آذربایجان به یکپارچگی با ترکیه به جای اروپا گرایش دارد. سرکوب روزنامه نگاران و فعالان مستقل در آذربایجان روابط این کشور با غرب را تیره کرده است. با توجه به آنچه گفته شد، این پرسش که آیا آذربایجان میتواند به طور کامل از اروپا جدا شود، بارها و بارها مطرح شده است.
پاسخ این پرسش، حداقل در حال حاضر، منفی است. تا کنون، جدایی باکو از غرب عمدتاً نمایشی و ظاهری بوده است و نشانهای از تغییراتی اساسی مشاهده نشده است. این امر تا حد زیادی به دلیل وابستگی شدید متقابل است یعنی اگر هر یک از طرفین اقدامی اساسی انجام دهد، پیامدهایی جدی برای هر دو طرف به بار خواهد آورد.
همکاری در حوزه انرژی در قلب این وابستگی متقابل قرار دارد. اگرچه آذربایجان تنها بخشی از تقاضای کلی گاز اروپا را برآورده می کند، اما اهمیتش برای کشورهای عضو اتحادیه اروپایی از جمله بلغارستان، ایتالیا و یونان بیشتر شده است. رومانی و مجارستان اخیراً به این فهرست اضافه شدهاند و انتظار میرود که انتقال گاز آذربایجان به کشورهایی مانند کرواسی، اسلواکی و حتی اتریش نیز گسترش یابد.
اهمیت راهبردی گاز آذربایجان در نقش آن به عنوان یک جایگزین (گاهی تنها جایگزین) برای گاز روسیه قرار دارد که کرملین از آن به عنوان سلاح استفاده کرده است. تعهدات قراردادی مانعی مهم برای کسانی است که به دنبال ایجاد اختلال در این ترتیبات باشند، زیرا چنین کاری باعث به کار افتادن بندهای مجازات به ارزش میلیونها دلار میشود (اگر میلیاردها دلار نباشد.)
آذربایجان به طور خاص به این رابطه وابسته است. با توجه به اینکه تقریباً 90 درصد درآمد این کشور ناشی از درآمدهای نفتی و گازی است، صادرات انرژی سنگ بنای ثبات اقتصادی و سیاسی آن محسوب میشود. آذربایجان فقط در سال 2023 از فروش نفت و گاز خود به اتحادیه اروپایی 19 میلیارد یورو درآمد کسب کرد. اگرچه این کشور خریداران قابل توجهی از اتحادیه اروپایی برای فروش نفت خود دارد، اما گاز آن نیز بیشتر به سمت بازار اروپا روانه میشود. پیشبینیها، به ویژه، حاکی از آنست که درآمدهای گازی آذربایجان در سال 2024 بیشتر از درآمدهای حاصل از فروش نفت این کشور خواهد بود: این یک تغییر قطعی به سمت یک دوره گاز محور است. آذربایجان که سالانه نزدیک به 50 میلیارد متر مکعب گاز تولید میکند، قصد دارد حدود نیمی از گاز خود را به اتحادیه اروپایی بفروشد. اگر آذربایجان به دنبال تنوع بخشیدن به صادراتش باشد، هیچ بازاری قابل مقایسه با ابعاد بازار اتحادیه اروپایی برای این کشور نیست.
مسیرهای تجاری و اتصالات بینالمللی یکی دیگر از جنبههای مهم روابط اروپا و آذربایجان است. جنگ در اوکراین و اختلالات اخیر در تجارت دریایی از طریق دریای سرخ، باعث افزایش تمرکز بر مسیر حمل و نقل بینالمللی ترانس کاسپین شده است که چین و آسیای جنوب شرقی را از طریق آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی به اروپا متصل میکند و به طور معمول از آن با عنوان کریدور میانی یاد میشود. اگرچه گزینههای مختلفی برای این مسیر در آسیای مرکزی وجود دارد، اما هیچ جایگزینی برای آذربایجان وجود ندارد.
در باکو، کریدور میانی به عنوان یک منبع احتمالی سرمایهگذاری و تنها راه برای ایجاد درآمدی همتراز با آنچه از نفت و گاز حاصل میشود، در نظر گرفته میشود. در بروکسل، به آن به عنوان یک جایگزین راهبردی برای مسیرهای موجود نگاه میشود و موسسات مالی اروپایی و بینالمللی اخیراً از سرمایهگذاری 10 میلیارد یورویی در کریدور میانی خبر دادهاند.
به عبارت دیگر، وابستگی متقابل عمیق آذربایجان و اتحادیه اروپایی احتمال بروز یک شکاف بزرگ در روابطشان را بعید میسازد. هر دو طرف برای تقویت پیوندهای خود در زمینه انرژی و تجارت فعالانه تلاش میکنند. با این حال، احتمال بروز اختلالات وجود دارد. به نظر میرسد باکو تمایل دارد با دنبال کردن ترتیباتی «فقط تجاری» با بروکسل، از نفوذ رو به رشد خود استفاده کند و برای منافع اقتصادی بیش از هر چیز دیگری اولویت قائل شود. با این حال، هنوز مشخص نیست که بروکسل با چنین رویکردی چطور برخورد خواهد کرد.
ترجمه: شورای راهبردی روابط خارحی