جمعه ۱۶ خرداد ۱۴۰۴ – Friday 06 June 2025

ساعت: ۱۸:۱۵

مجلسی علیه عقلانیت؛ ساعت‌ها عقب ماند، کشور بیشتر

چه کسانی از بحران انرژی، آشفتگی اجتماعی، و فروپاشی زیرساختی سود می‌برند؟

به گزارش “راهبرد انرژی“، در سرزمینی که هر تابستان زیر بار خاموشی‌های گسترده به مرز فروپاشی می‌رسد، مخالفت لجوجانه با تغییر ساعت تابستانی دیگر یک خطای ساده‌ی تقویمی و یا سیاسی نیست؛ بلکه نشانه‌ای‌ست از سقوط عقلانیت در نظام تصمیم‌سازی و جلوه‌ای تلخ از سیاست‌زدگی، که با لجاجت و بی‌کفایتی، زیرساخت‌های کشور را به مسلخ برده است.
تصمیمی که نه‌تنها اقتصاد ملی را از صرفه‌جویی‌های کلان محروم کرد، بلکه میلیون‌ها خانواده را گرفتار آشفتگی در زندگی روزمره ساخت و بهره‌وری نهادهای دولتی را به حضیض کشاند—و همه این‌ها تنها به بهای نمایش پوپولیستی نمایندگانی رقم خورد که از دل مهندسی انتخابات برخاسته‌اند، نه خواست عمومی ملت.
در جهانی که مدیریت زمان به ابزاری علمی برای بهینه‌سازی مصرف انرژی تبدیل شده، بسیاری از کشورها حتی با کمترین منابع، از تغییر ساعت تابستانی بهره می‌گیرند تا بار شبکه‌های برق را متعادل کنند.

در ایران، با وجود گزارش‌های رسمی وزارت نیرو و هشدارهای صریح مرکز پژوهش‌های مجلس، این سیاست مؤثر کنار گذاشته شد—سیاستی که در سال‌های اجرای خود، روزانه میان ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ مگاوات صرفه‌جویی به همراه داشت؛ یعنی معادل مصرف چندین استان در روزهای اوج گرمای تابستان!
مرکز پژوهش‌های مجلس، پیش از حذف این قانون، صراحتاً هشدار داده بود که چنین تصمیمی باعث افزایش بار مالی، تشدید پیک مصرف، و دشواری در مدیریت شبکه سراسری برق خواهد شد.
با این حال، در برابر منطق علم و تجربه، نمایندگانی ایستادند که نه پشتوانه فکری داشتند و نه دغدغه منافع ملی؛ بلکه غرق در شعارهای پوپولیستی و تسویه‌حساب‌های جناحی، گوش خود را به هر هشدار کارشناسی بستند.
نتیجه؟ دولت مجبور شد ساعت ادارات را با بخشنامه تغییر دهد؛ اما مدارس، به دلیل محدودیت‌های آموزشی و اجتماعی، همچنان طبق روال سابق عمل می‌کنند.
این یعنی خانواده‌هایی که باید فرزندانشان را ساعت ۷:۳۰ صبح به مدرسه برسانند، خود باید از ۶ صبح در محل کار حاضر باشند—و هیچ‌کس، هیچ‌کجا به این دوگانگی فاجعه‌بار در سبک زندگی و فشار روانی روزمره شهروندان فکر نکرد.
در سوی دیگر، بهره‌وری ادارات دولتی نیز سقوط کرد و کارمندانی که خشم‌شان از بی‌نظمی تحمیلی در شبکه‌های اجتماعی طنین‌انداز شده، صدایشان هرگز به صحن مجلس نرسید.
در کشورهای پیشرفته، حتی صرفه‌جویی ۰.۵ تا ۱ درصدی در مصرف سالانه‌ی برق، سیاستی ارزشمند تلقی می‌شود. اما در ایران، با شبکه‌ای فرسوده و مصرف بی‌رویه، همین درصدها می‌توانستند نقشی حیاتی در کاهش خاموشی‌ها و هزینه‌های تولید ایفا کنند. با این حال، آنچه زیر سؤال است نه‌فقط یک سیاست انرژی، بلکه کل شیوه‌ی تصمیم‌سازی در نهاد قانون‌گذاری است—جایی که عقلانیت جای خود را به منفعت‌طلبی داده و تفکر راهبردی، قربانی مناسبات پشت‌پرده شده است.
پرسش‌هایی آزاردهنده اما جدی‌:
آیا این مخالفت‌ها صرفاً از سر ناآگاهی است؟
یا آنکه گروه‌هایی آگاهانه به دنبال وابسته کردن ایران به واردات انرژی از کشورهای همسایه‌اند؟
چه کسانی از بحران انرژی، آشفتگی اجتماعی، و فروپاشی زیرساختی سود می‌برند؟

در مجلسی که هنوز شفافیت آرای نمایندگانش یک رؤیای دور است، آیا می‌توان امید داشت که منافع ملی قربانی باندبازی و رانت‌خواری نشود؟

این، تنها یک ساعت نیست که از تنظیم خارج شده؛ این قطب‌نمای عقلانیت است که در ساختار حکمرانی از مدار منحرف شده است.

وقتی از پس تصمیمی به این سادگی برنمی‌آییم، چگونه می‌خواهیم در برابر چالش‌هایی چون بحران آب، فرسایش خاک، مذاکرات بین‌المللی با همسایگان و آمریکا، یا مهاجرت و یا بحرانهای زیست‌محیطی تاب بیاوریم؟

زمان آن فرا رسیده که مردم با چشم باز از نمایندگان و دولت‌مردان مطالبه کنند:
ما دیگر شعار نمی‌خواهیم، ما تدبیر می‌خواهیم؛
ما از لجبازی سیاسی خسته‌ایم، ما عقلانیت می‌طلبیم؛ و
ما بازی‌های جناحی را نمی‌پذیریم،
چرا که آینده‌ی ایران را خواهانیم‌.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Energy Strategy
اتاق خبر انرژی