به گزارش “راهبرد انرژی“، ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی، تهدیدی بزرگ و بیسابقه برای اقتصاد و جامعه ایران است. دادههای رسمی ایران نشان میدهد که عمق زیاد بحران صندوقهای بازنشستگی در ایران و دامنه تاثیرات اجتماعی و اقتصادی آن بسیار گسترده است.
بنا بر آمار رسمی، حدود ۲۵ میلیون بازنشسته و مستمریبگیر تحت پوشش ۱۷ صندوق بازنشستگی قرار دارند. اگر فرض کنیم حقوق هر مستمریبگیر به طور مستقیم روی زندگی 1.5 نفر تاثیر داشته باشد، این بحران میتواند همین الان زندگی حدود ۳۰ میلیون ایرانی را تحت تاثیر قرار دهد و در آینده نزدیک با توجه به افزایش نسبت جمعیت سالمندان روی جمعیتی در حدود ۵۰ میلیون تاثیر مستقیم داشته باشد. مجموعاً این صندوقها چیزی حدود 23.6 میلیون نفرمستمری بگیر را تحت پوشش خود قرار داده اند. مطابق آخرین آماری کمیسیون اجتماعی مجلس، سازمان تأمین اجتماعی با 17.9 میلیون نفر بیشترین تعداد مستمری بگیر را دارد. باقی صندوقها به ترتیب 2.5 میلیون نفر صندوق بازنشستگی کشوری، 1.5 میلیون نفر صندوق روستائیان و عشایر و 1.1 میلیون نفر صندوق تأمین اجتماعی نیروهای مسلح مشترک اصلی دارند. 14 صندوق دیگر حدود 700 هزار نفر مشترک دارند البته این عدد آمار دقیقی نیست.
این در شرایطی است که از ۱۷ صندوق موجود، چند صندوق بزرگ، از جمله صندوق بازنشستگی کشوری، و سازمان تامین اجتماعی نیروهای مسلح به طور قطع ورشکسته و یک صندوق بسیار بزرگ، یعنی سازمان تامین اجتماعی در آستانه ورشکستگی قرار دارند.
درخصوص شاخص نسبت پشتیبانی دو صندوق بزرگ تامین اجتماعی و بازنشستگی کشوری، این دو صندوق روی هم بیش از ۲۱ میلیون مستمریبگیر را تحت پوشش قرار دارند که معادل ۸۴ درصد جمعیت کل بازنشستگان است. نسبت پشتیبانی نسبت جریان مالی ورودی به جریان خروجی صندوقها نشانگر برابر نسبت تعداد بیمهشدگان به تعداد پروندههای مستمریبگیران است. حداقل نسبت پشتیبانی برای آنکه یک سازمان بیمهای به مرز ورشکستگی نرسد، عدد ۳ است. این نسبت در صندوق تامین اجتماعی در سال 1400 برابر 4.2 درصد و در صندوق بازنشستگی کشوری، برابر 0.59 درصد است. در حال حاضر بهترین شرایط را صندوق بازنشستگی روستائیان وعشایر دارد که به ازای یک فرد بازنشسته 12 نفر بیمه پرداز وجود دارد. بدترین نسبت پشتیبانی هم به صندوق بازنشستگی کشوری با کمتر از یک نفر(7/0) اختصاص دارد. در حالت عادی این نسبت باید حداقل 3 نفر باشد.
بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران، جمعیت کشور به سمت پیری حرکت می کند. جمعیت سالمند کشور در سالهای 1395 تا 1430 در سناریوهای مختلف حدود چهاربرابر می شود و از 4 میلیون و 870 هزار نفر در سال 1395 به حدود 19میلیون نفر در سال 1430 می رسد. ارزیابی نرخ باروری در ایران هم که توسط سازمان ملل متحد انجام شده نشان میدهد که این نرخ از 6.28 در سال 1358 به 1.62 در سال 1398 رسیده است. ادامه روند کاهش نرخ جمعیت می تواند ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی را در حال و آینده روز به روز نزدیکتر کند.
به نظر میرسد مهمترین عامل کاهش نسبت پشتیبانی صندوق افزایش سن جمعیت و همچنین بازنشستگی زودهنگام است. در مقایسه سن امید به زندگی با متوسط سن بازنشستگی باید گفت در حالیکه میانگین سن امید به زندگی در ایران در سال 1400 به 76 سال رسیده است، میانگین سن بازنشستگی به 51.5 سال رسیده است در صورتی که باید این اختلاف 12 سال باشد..
اما در کنار این افزایش تمایل به بازنشستگی زودهنگام نیز باعث شکنندگی بیشتر وضعیت صندوقها شده است، چنانکه بر اساس دادههای موجود در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، نسبت بازنشستگی زودهنگام در سازمان تامین اجتماعی طی یک دهه از حدود ۱۴درصد به بیش از ۵۰ درصد افزایش یافته است. به نظر میرسد تشدید بحران اقتصادی و کاهش شدید ارزش دستمزد در ایران عاملی موثر در افزایش تمایل به بازنشستگی زودهنگام است.
دلایل بحران صندوقهای بازنشستگی محدود به اینها نیست، بلکه انباشت مشکلات، از جمله ناکارآمدی، فساد و سوءمدیریت صندوقها در سرمایهگذاری و ناتوانی از استفاده از ظرفیت داراییهای صندوقها، از دلایل موثر بر بحرانی شدن وضعیت صندوقها است. به عنوان نمونه نظام سرمایهگذاری سازمان تامین اجتماعی که در مجموعه «شستا» متمرکز است، در پنج سال گذشته تنها ۲ تا ۸ درصد منابع سازمان تامین اجتماعی را تامین کرده است.
این نسبت در شرکت سرمایهگذاری صندوق بازنشستگی کشوری و هلدینگهای آن بین ۸ تا ۱۴ درصد منابع مورد نیاز این سازمان است. این در حالیست که بین ۶۰ تا ۷۰ درصد منابع این سازمان از طریق کمکهای بودجه دولتی تامین شده است.
صندوق بازنشستگی کشوری تنها صندوقی نیست که بخش عمده منابع آن از بودجه دولت تامین میشود. سازمان تامین اجتماعی نیروهای مسلح و چند صندوق دیگر نیز در بودجه سالانه ردیف بودجه اختصاصی دارند. برخی از صندوقهای اختصاصی سازمانهای دولتی هم، مانند صندوق بازنشستگی صدا و سیما از منابع بودجهای خود سازمان استفاده میکنند.
اعداد و ارقام بودجه سالانه طی ۱۰ سال گذشته نشان میدهد سهم صندوقهای بازنشستگی از بودجه عمومی از حدود از ۱۲ درصد در سال ۱۳۹۳ به بیش از ۱۵ درصد منابع عمومی افزایش پیدا کرده است.
سهم 15.3 درصدی صندوقهای بازنشستگی از بودجه عمومی در سال 1402 در مقیاس منابع عمومی بودجه رقم بسیار بزرگ و نگرانکنندهای است، این عدد معادل ۸۰ درصد کل حقوق و دستمزد کارکنان دولت است. همچنین ۲۰ درصد بیشتر از کل اعتبارات بهداشت و درمان شامل وزارت بهداشت، بیمارستانها و دانشگاههای علوم پزشکی و نهادهای مرتبط با سلامت است. این رقم 1.25 برابر مجموع اعتبارات آموزش و پرورش به علاوه وزارت علوم، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی است که پرداخت میشود.
این تازه مجموع بودجهای است که برای جبران کسری صندوقهای بازنشستگی کشوری، نیروهای مسلح، صندوق بازنشستگی فولاد و صندوق وزارت اطلاعات در نظر گرفته شده، در حالیکه نگرانی بزرگ از اضافه شدن قریبالوقوع تامین اجتماعی به این جمع است. پیشبینی میشود طی سالهای نهچندان دور صندوق سازمان تامین اجتماعی نیز که به تنهایی حدود ۷۵ درصد بازنشستگان را تحت پوشش دارد، به بودجه عمومی تحمیل شود.
هدف از تاسیس صندوقهای خودگردان، برداشتن بار پرداخت حقوق افراد، پس از پایان دوره فعالیت اقتصادی است. صندوقهای بازنشستگی قاعدتا باید با منابع خود اداره شوند، اما وقتی هزینه آن، به بودجه عمومی تحمیل میشود، این هزینه یا باید از طریق کاهش بودجه بخشهای دیگر، مثلا بهداشت و درمان یا آموزش عمومی یا حقوق کارمندان فعال جبران شود، یا اینکه به صورت کسری بودجه و بدهیهای انباشته دولت تبدیل به تورم بیشتر شود و بر کل جامعه تحمیل شود.